ای پرستوهای مهاجر به شهرمان صفا دادین
ای پرستوهای مهاجر به شهرمان صفا دادین

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری صدای نایین، دلمان گرفته شهدا، باز هم چشامیان بارانی است، چند روزی است خبر آوردن در شهر مهمانی برپاست، شهید گمنام سلام ، به شهرمان خوش آمدی ای مسافر ، ای پرستوی مهاجر به شهرمان صفا دادی ، شهدای گمنام وقتی رسیدین، شمیم خوش خدا در همه جای شهر پیچید، […]

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری صدای نایین، دلمان گرفته شهدا، باز هم چشامیان بارانی است، چند روزی است خبر آوردن در شهر مهمانی برپاست، شهید گمنام سلام ، به شهرمان خوش آمدی ای مسافر ، ای پرستوی مهاجر به شهرمان صفا دادی ،

شهدای گمنام وقتی رسیدین، شمیم خوش خدا در همه جای شهر پیچید، کوچه های شهر نسیم کربلا گرفته و همه جا بوی عطر گل نرگس به مشاممان می رسد؟ مگر شما از کجا آمده اید؟

شهید گمنام وقتی رسیدی همه اشکا مثل زهرا(س)می چکید و ما دوباره زائرت شدیم؛

راستی هنوز مادر پیرتان در خانه منتظرتان هست؟ 

راستی می دانید مادرتان نصفه شب ها با گریه از خواب بلند می شود؟ می دانید کسی نیست مادرتان را به دکتر ببرد؟

راستی می دانید بابایتان از نبودنتان چند سالی است عمرش به سر آمده؟ 

راستی کسی نیست مادر و حتی یه دکتر ببره،چرا اینجا خوابیدی؟

قول می دهیم  فکری برا اشکای رهبر کنیم؛

  • نویسنده : حمیدرضا پوربافرانی