حس می‌کردم میان نوشته‌هایم یک چیزی کم است
حس می‌کردم میان نوشته‌هایم یک چیزی کم است
مدت‌ها بود که می‌نوشتم و حس می‌کردم میان نوشته‌هایم یک چیزی کم است، کسی یا کسانی که هر چه داریم و نداریم از وجود دلاوری آن‌ها است، برای نوشتن کتاب شهدا، اولین قدم از خدا کمک خواستم و بعد به تمام برادران شهیدم متوسل شدم.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر پایگاه خبری صدای نایین، حس می‌کردم میان نوشته‌هایم یک چیزی کم است، از سر تمام کوچه‌ها که بگذریم، از میان تک تک کلمات کتاب‌های قطور، از خاطرات دایی و عموها، از میان حرف‌های پدربزرگ‌ها وحتی از کنار تمام گره‌های زندگی، بدون شک نگاه‌مان می‌افتد به اسم یک برادری، یک رفیق و یک شهیدی که همیشه همراه است.

بله، ما همان‌هایی هستیم که هر وقت میان مارپیچ زندگی گیر کردیم بعد از خدا به شهدا متوسل شدیم، هر وقت خوشحال بودیم ورد زبان‌مان اسم یکی از این عزیزان شد و هر وقت ناامید بودیم مادرمان زهرا(س) را به خون سرخ و پاک بچه‌های بی‌ادعایش قسم دادیم.

دوست من، قضیه از این قرار است که نشسته بودم و فکر می‌کردم چطور می‌شود رنگ و بوی شهدا رو زنده کنیم و چطور می‌شود اسوه‌های‌مان را جاوید کنیم‌ که نمی‌دانم به کجا رسیده بودم و دقیقا چه می‌گفتم که “ماوای وصال” پاسخ سوالاتم شد.

کتاب ماوای وصال از زبان شیوای یک دهه هشتادی است که با کلمات شیرین و رسا توانسته مقام و منزلت شهید را نه تنها به نوجوانان بلکه به همه ما یادآور شود.

به سراغ نوجوان‌ترین نویسنده شهرستان نایین رفتیم و در یک گفت و گوی صمیمانه و شیرین، با نویسنده ۱۶ ساله این کتاب بیشتر آشنا شدیم.

۱. خودتون را معرفی کنید و بفرمایید از چه سنی شروع به نوشتن کردید و در چه زمینه‌هایی می‌نویسید؟

یلدا آه مند هستم، از ۱۱ سالگی شروع به نوشتن کردم که در ابتدا شعر سپید می‌گفتم، از سن ۱۴ سالگی شروع به نوشتن داستان کوتاه و رمان کردم و در حال حاضر در زمینه شعر کلاسیک هم فعالیت می‌کنم.

۲. از حس و حال چاپ کتاب برامون بگید؟

به نظرم نوشتن شروعش با عشق است و اتمامش هم با عشق؛ هر کسی شروع به نوشتن می‌کند قطعاً بهترین و والاترین هدفش چاپ کتاب است‌، من از همان ابتدا به فکر چاپ کتاب بودم و زمانی که اولین کتابم چاپ شد، حس وصف ناپذیری داشتم، رسیدن به رویایی که مدت‌ها برایش تلاش کرده بودم و محقق شدن لحظه‌ای که آرزویش را داشتم‌ بسیار دل‌انگیز بود.

۳. چی شد که به سمت نوشتن برای شهدا رفتید؟

مدت‌ها بود که می‌نوشتم و حس می‌کردم میان نوشته‌هایم یک چیزی کم است، کسی یا کسانی که هر چه داریم و نداریم از وجود دلاوری آن‌ها است، برای نوشتن کتاب شهدا، اولین قدم از خدا کمک خواستم و بعد به تمام برادران شهیدم متوسل شدم.

۴. عنوان کتاب‌ از خودتون بود یا از کسی کمک گرفتید؟

ماوای وصال را خودم انتخاب کردم چون فکر می‌کردم مخاطب را جذب کند و معمایی برای شروع باشد.

۵. از شروع نوشتن این کتاب برامون بگید و اینکه چی باعث شد انگیزه چاپ داشته باشید؟

مرداد ماه شروع به نوشتن این کتاب کردم و انگیزه لازم رو از شهدا گرفتم و محرک اصلی عشق بود و رسالتی که باید انجام می‌شد، امیدوارم راه نیک شهدا پر رهرو و پرفروغ بماند و در راستای رسیدن به حق تعالی از هیچ تلاشی کناره نگیریم.

۶. از شهدا چه می‌خواهید؟

امیدوارم نگاه شهدا مهمان سفره دل‌های همه ما باشد و ما نوجوانان و جوانان تمام تلاش‌مان را برای ادامه مسیر شهدا داشته باشیم.

۷. در مورد کتاب برامون بیشتر میگید؟

شهرستان نایین و شهرهای حومه ۶۰ شهید دانش آموز دارد که اسامی هر ۶۰ نفر در کتاب ماوای وصال ذکر شده است، به رغم در دسترس نبودن بسیاری از خانواده‌های عزیزان و به دلیل کهولت سن برخی از پدران و مادران قادر به جمع‌آوری اطلاعات جامع نبودم.

بنابراین برای شروع این راه نیازمند منبع صادقی برای نوشتن بودم که تنها منبع در دست بنده کتاب هویت پروانه‌ها بود؛ این کتاب به بیان برخی از ویژگی‌های شخصیتی و زندگانی شهدا پرداخته است که هر چند کوتاه و مختصر بود ولی مورد استفاده قرار دادم

و با توجه به این مطالب شروع به نوشتن کردم‌. اکثر کتاب‌هایی که با موضوع و محور شهدا نوشته شده است به شرح و توصیف زندگی‌نامه، خاطرات جنگ، ازدواج و یا بیان و شرح زندگی شهدا از ابتدای زندگی تا زمان شهادت پرداخته‌اند ولی اطلاعات موجود از شهدای دانش‌آموز آنقدر مختصر و کوتاه بود که به اندازه و قالب نوشتاری این موارد نمی‌رسید؛

به همین دلیل دست به قلم شدم و به این نتیجه رسیدم که بهترین راه برای نوشتن این عنوان، نوشتن از زبانِ یک دانش‌آموز است. از آن‌جایی که خودم نیز دانش‌آموز بودم، به ذهنم رسید با شیوایی کلام از زبان دانش‌آموز دهه هشتادی شروع به نوشتن کنم و از رشادت‌ها، شهامت‌ها و شهادت‌های نوجوانان دیروز برای نوجوانان امروز بیان کنم‌.

۸. حرف پایانی شما؟

خوشبختانه با بی‌مهری‌های موجود در راه و حمایت‌نشدن‌ها، دست از کار نکشیدم و به نوشتن ادامه دادم، در مسیر نوشتن موانع زیادی بر سر راهم سبز شد مثل به دست نیاوردن اطلاعات، مجوز، اصلاح و ویراستاری، طراحی جلد و صفحه‌آرایی که باعث شد کار کتاب به تأخیر بیفتد اما با این وجود موفق به چاپ این کتاب شدم. دی ماه سال گذشته برای من دی ماه متفاوتی شد، دی ماهی که همراه با سومین سالگرد سردار دل‌ها حس نابی را تجربه کردم حس رهایی و حس جاودانگی؛ امیدوارم این کتاب روزنه‌ی امیدی در دل‌های نوجوان این دیار روشن کند و نوجوانان امروز، مسیر نوجوانان دیروز را ادامه دهند.

می‌توان گفت که حرف زدن و نوشتن از شهدا، رزق والایی است که نصیب هرکسی نمی‌شود و برای قرار گرفتن در این مسیر نورانی باید خود شهدا نامه توفیق آن را امضا کنند و خوشا به سعادت نوجوان و جوانانی که شهدا را بهترین رفیق خود انتخاب کردند.

ماوای وصال آغاز راهی متفاوت برای رفاقت نوجوانان این شهر با شهدا است که ادامه مسیر نیازمند توجه ویژه مسؤولان به این امور فرهنگی و حمایت از استعدادهای بی‌نظیر شهرستان نایین است.

  • نویسنده : طاهره دهقانی