به گزارش پایگاه خبری صدای نایین، روزی یکى از نزدیکان امام رضا(ع) نزد او آمد، مرد گفت: سفر سختى بود، یک ماه طول کشید؛ امام رضا(ع) فرمودند: «خوش آمدى!» مرد گفت: ببخشید که دیر وقت رسیدم، بىپناه بودن مرا مجبور کرد که در این وقت شب، مزاحم شما شوم، امام لبخند زد و فرمود: «با ما تعارف نکن! ما خانوادهاى میهمان دوست هستیم»
در این هنگام روغن چراغ گردسوز فرونشست و شعلهاش آرام آرام کم نور شد، میهمان دست برد تا روغن در چراغ بریزد، اما امام دست او را آرام برگرداند و خود، مخزن چراغ را پر کرد؛ مرد گفت: «شرمندهام! کاش این قدر شما را به زحمت نمىانداختم»
امام در حالى که با تکه پارچهاى، روغن را از دستش پاک مىکرد، فرمود: ما خانوادهاى نیستیم که میهمان را به زحمت بیندازیم.
- نویسنده : نازنین زهرا دهقانی